| ||||||||||
| ||||||||||
| ||||||||||
| ||||||||||
یکصد و سی سال پیش از این
این نامه به تاریخ چهاردهم شهر ذی الحجه الحرام
1294 توسط ناظم الملک در لندن تحریر یافته و به عنواننامه ای رسمی به تهران ارسال شده است
.در پشت آخرین صفحه آن ناصرالدین شاه به خط خود نوشته است
:انشاءا
… تعالی این پاکت را در حضور ملکم خان باز نمائید و خوانده شود در ایران فهمیدهنمی شود
.متن نامه چنین است
:جناب رفیق فدایت شوم می خواهید بدون طول و تفصیل بنویسم که چه باید کرد
. جواب بنده از این قرار است:از خلق فرنگستان صد کرور پول بگیرید
.و
Administrators از دول فرنگستان صد نفر معلم و محاسب و مهندس و صاحب منصب وبخواهید
. این صد نفر معلم و صاحب منصب را در تحت ده نفر وزیر ایرانی مأمور نمائید که Economistsوزارتخانه ها و کل شقوق اداره دولت را موافق علوم این عهد نظم دهند
.از ممالک فرنگستان بیست کمپانی بزرگ به ایران دعوت نمائید و به آنها امتیازات بدهید که صد کرور تومان
دیگر به ایران بیاورند و مشغول شوند به احداث معظم که در زبان فارسی اسم هم ندارند
.و به توسط این کمپانی ها راههای آهنی ایران را از چندین جا شروع
Economists به راهنمایی اینکنید
.در هر یک از ممالک ایران بانکهای تجارتی و بانکهای ملکی و بانکهای زراعت بسازید
.معادن و آبها و جنگل های ایران را موافق همان اصول که در جمیع دول معمول است به کار بیاندازید
.دیوانخانه های تجارتی ما را موافق قواعدی که مقتضی تجارت این عهد است نظم بدهید
.رسوم و شرایط تقسیم و تحصیل مالیات ما که الآن از جمله علوم عمیق دنیا شده است موافق این علوم تغییر و
ترتیب تازه بدهید
.گمرک های داخله ما را به کلی موقوف نمائید
.یک اداره مخصوص ترتیب بدهید
. Administrators از برای خالصجات ما به توسط اینمسئله پول ایران که یکی از اسباب ناگزیر زندگی ملت و الآن معایب آن علاوه بر خرابی تجارت مایه افتضاح
دولت شده است نظم بدهید
.هزار نفر شاگرد به فرنگستان بفرستید نه اینکه مثل سابق هر کدامی دو سه زن بگیرند
. بلکه تاده سال در مدرسه های آنجا محبوس بمانند به طوری که ثلث آنها در زیر کار بمیرند و باقی دیگر
آدم شوند
.اصول کار اینها هستند
.کارهای کردنی اینها هستند.تنظیماتی که فرنگستان از سفر همایون متوقع بود اینها هستند
.شکی نیست که اگر کسی جرأت بکند و این مطالب را در مجلس وزرای ما به زبان بیاورد همه متفقاً حکم بر
سفاهت گوینده خواهند کرد و لیکن جناب شما که در حق بنده هنوز ف یالجمله حسن ظنی دارید باید در
اینجا بعضی توضیحات را به دقت گوش بدهید
:خیالات و کارهای فرنگستان عموماً به نظر ما اغراق و عجیب و بی معنی می آیند
.چرا؟
سببش این است که ما در ایران هوش و ذهن و فراست طبیعی خود را با علوم دنیا به کلی مشتبه کرد هایم
جمیع آن مطالب علمی را که عقلای سایر ملل به جهت تحصیل آن عمرها صرف م یکنند ما م یخواهیم در
ایران بدون هیچ زحمت و به هوش و ذهن طبیعی خود در آن واحد درک کنیم
. این طرز تحقیق ما یکوقتی چندان عیب نداشت اما حالا به کلی معیوب است
.کارهای دنیا یک وقتی ساده بود و هر کس معنی آنها را به حکم هوش و ذهن طبیعی می توانست به سهولت
درک نماید
. مهندسی عهد هوشنگ، حسابدانی حسن صباح و وزارت کریم خان زند چندان عمق و امتیازینداشت که فراست طبیعی نتواند معنی آنها را بفهمد و لیکن در این عهد تازه به واسطه ترقیات علوم چندان
اسباب و معانی عجیب بروز کرده که هوش طبیعی بدون علم کسی هرگز قادر به ادراک آنها نخواهد بود
.هوش و ذهن بی علم چگونه م یتواند بفهمد که محالات تلقراف و تصویر عکس را چطور ممکن ساخته اند
. هوشو ذهن مستوفی های کابل چطور می تواند قبول کند که در فرانسه دو سه نفر وزرای خود را در یک سال دوهزار
کرور پول قرض کردند
.اینها مطالبی هستند که به جهت فهمیدن دقایق آنها یک عقل سلیم باید اقلاً سی سال مشغول چندین علوم
مختلف باشد
.ما در ایران از جمیع آن علوم تازه که قانون به کارهای فرنگستان دارد بی خبر هستیم یعنی در هیچ مدرسه ای
و در هیچ کتاب آن علوم را درس نخواند هایم ولیکن این ب یعملی ما هیچ تقصیر نیست
. وزرای سایر دول نیز ازاغلب این علوم ب یخبر هستند
. تکلیف وزرا به هیچ وجه این نیست که دارای جمیع علوم باشند نکتهواجب این است که هوش و ذهن شخص خود را با علوم دنیا مشتبه نکنند
.در انگلیس یک دستگاهی هست که قدرت و امنیت و جان و ملت انگلیس بسته به آن است و این دستگاه
عبارتست از وزارت بحریه
. در این اوقات انقلاب و احتمال جنگ عمومی خواستند این دستگاه را محکم تر ومعتبرتر کنند
. چه کردند؟ یک شخصی را آوردند وزیر بحری کردند که هرگز در خدمات بحریه و عسکریهنبوده و از اوضاع دریا و کشتی اصلاً اطلاعی ندارد
. به همین طور اغلب می بینیم بر سر دستگاه های بزرگ چنانآدمها مأمور می شوند که از علوم مخصوصه آن دستگاه به هیچ وجه بویی نشنیده اند
.با وصف وزرای بی ربط ، چطور می شود که نظم امور اینها ساعت به ساعت در ترقی است؟ سببش همان است
که عرض کردم
:وزرای فرنگستان هوش و ذهن خود را با وسعت علوم دنیا مشتبه نمی کنند
. هر علمی را که در مدرسه تحصیلنکرده اند بدون خجالت می گویند ما این علوم را نخوانده ایم و به حکم این اعتراف حکیمانه همیشه تحقیق
مسائل عمده را رجوع به اصحاب علم مخصوص می نمایند
.برخلاف این رسم فرنگستان، ما در ایران تحقیق جمیع مسائل را منحصراً رجوع به هوش و
ذهن شخصی خود م یکنیم
. در هر کار هوش و سلیقه شخصی خود را حکم مطلق قرار م یدهیم.علم و تحصیل از برای ما هیچ است
. مسائل علمی که از آن عمیق تر و مشکل تر نباشد حکم آن رادر آن واحد جاری م یکنیم
. هیچ لازم نیست از وزرای ما بپرسند که این علوم و کمالات را در چهزمان و در چه کتاب تحصیل کرد هاید
. چون هوش و ذهنی که دارند کافی است. جمیع علوم رانخوانده می دانند
. نمی دانم و نخوانده ام در زبان ایشان کفر است. دانستن جزو منصب است. خیالمی کنند که اگر احیاناً در یک مسئله بگویند نمی دانم شأن و منصب شخص آنها به کلی خواهد رفت
.قسم می خورم که در میان این صد نفر فرنگی که در تهران هستند یک نفر نیست که جرأت بکند بگوید من
اکونومی پولتیک می دانم، اما جمیع اهل درب خانه ما کل این علوم را در سینه خود مضبوط دارند
. اگر ازسفرای انگلیس و فرانسه بپرسید بانک را چطور ترتیب م یدهند یقیناً بلاتأمل جواب خواهند داد که این مطلب
علوم مخصوص لازم دارد و ما نخوانده ایم و نمی دانیم
. اما اگر این مسئله را رجوع به مجلس وزرا نمائیم نه تنهاجمیع وزرا بر کل دقایق آن احکام قطعی جاری خواهند کرد بلکه فراش های خلوت ما نیز جمیع معایب آن را
در آن واحد خواهند شکافت
.ارسطو که یکی از اعظم عقول دنیا محسوب م یشود هرگاه حالا زنده بشود با جمیع عقول خود نم یتواند بدون
تحصیل علوم تازه بفهمد استقراض دولتی یعنی چه، اما شها بالملک مرحوم و امثال غیر مرحوم او با علم
نخوانده همه نکات این علم را کاملاً می دانند
.دول فرنگستان به جهت ترقی علوم اکونومی پولتیک کرورها خرج می کنند و چندین هزار نفر عمر خود را در
تحصیل این علوم تلف م ینمایند تا اینکه چند نفر اکونومیست پیدا م یشوند
. در ایران هیچ احتیاج به ایننقل ها نیست ما همه اکونومیست کامل هستیم
. بانک و را هآهن و علوم مالیه و علوم اداره همه در نظر ما مثلآب سهل و روشن است
.مادامی که در ایران وضع تحقیق ما این است مادامی که وزرای ما همه علوم را نخوانده م یدانند بدیهی است
که در ایران هیچ کار تازه ممکن نخواهد بود
.پس چه باید کرد؟
اولاً آن فضول های احمق که می گویند ما همه این کارها را فهمیده و همه این علوم را می دانیم باید آنها را از
مجلس وزرا بیرون کرد
.ثانیاً آن اشخاص باشعور که م یگویند ما از این علوم ب یخبر هستیم ولی اجرای این کارها را موافق عقل از برای
ایران واجب و ناگزیر می دانیم باید دست این اشخاص را بوسید و ایشان را مأمور کرد که این قبیل کارها را
مجرا بدارند
.سرتان را به تأسف حرکت می دهید و آهی می کشید که این ناظ مالملک ساده لوح چرا به این شدت از اوضاع
ایران بی خبر است
. مضمونی که می خواهید به من جواب بنویسید این است که ای رفیق اینجا ایران است اینجاملک اسلام است
(صد باد صبا اینجا ب یسلسله م یرقصند). مستوفی ها صد نوع مضمون خواهند گفت، علماپوست ما را خواهند کند
.این تعرضات کهنه حالا دیگر واقعاً بدتر از فحش است
. هرگاه این کارها که ذکر شد به دین اسلام به قدرذره ای مخالفت داشته باشند یا به دستگاه علما سرموئی ضرر برسانند یا از مداخل و اعتبار مستوفی ها چیزی
کم بکنند ایراد شما به جا می شد و لیکن در نیم ساعت م یتوان مثل آفتاب روشن کرد که مصلحت ملا و
مستوفی و خیر دین و دولت در اجرای این کارها و مجبوراً و منحصراً بسته به این کارهاست
.با صد کرور سرمایه و با آن تدابیر معجز نما که سایر دول را غرق نعمت کرده در دو سال محصولات ایران سی
چهل مقابل بیشتر خواهد شد
. یعنی حالا هر قدر غله و ابریشم و تریاک و تنباکو به عمل می آید سی چهلمقابل بیشتر شده
(مالیات ایران هم سی چهل مقابل زیادتر خواهد شد) و آن وقت ملا و مستوفی، رعیت ولشکر، نوکر و پادشاه در جمیع امور خود، چنان وسعتی پیدا خواهند کرد که از تصور حالت امروزه خود وحشت
نمایند
.مطلب را بیش از این شرح نم یدهم
. به سلیقه بنده کارهای کردنی عبارت از همان چند فقرات است که ذکرشد
.هر گاه این کارها را به میزان ذهن و فراست شخصی خود بسنجیم شکی نیست که همه معیوب و مضر و
بی معنی و محال به نظر خواهد آمد
. اما هر گاه این کارها را از روی علوم معینه تحقیق کنیم بلاتأمل تصدیقخواهیم کرد که اجرای آنها سهل و طبیعی و موافق دین اسلام و متضمن نجات دولت است
.معنی این کارها خواه مقبول خواه مردود و اجرای این کارها خواه مشکل، خواه آسان جان
مطلب این است که خارج از این کارها هرچه بکنید در فرنگستان ب یمعنی و جز بازیچه و اسباب
تمسخر و مایه تضییع عمر دولت نخواهد بود
.